آواز قو

1 دیدگاه برای آواز قو

1. 

   afsaneh.norouzy – 1 بهمن, 1399

   “دلم بیابانی می‌خواست که بدون نگرانی از جلب توجه، از ته حلقم جیغ بکشم. یا لااقل یک شانه امن، یک سنگ صبور، یکی که صد در صد از من دفاع کند. یکی که بگوید بی‌پدر و مادر نبوده و نیستم. ولی کی بود؟ هیچ‌کس… هیچ‌کس… هیچ‌کس…”
   کتاب آوازقو اثری از خانم منیره مهریزی‌مقدم است که در سال 98 از انتشارات شادان به چاپ رسیده است. قصه زندگی دختری به نام هلیا که رازهای زندگی خودش و خانواده‌اش توسط زنی که آفتاب قلبش به لب بام رسیده، افشا می‌شود.
   شروع رمان به بررسی خاطرات سی ساله‌ای می‌پردازد که مهتاج آن را برای هلیا تعریف می‌کند. خاطراتی که پرده می‌گشاید از زندگی دروغینی که سال‌ها رج به رج برای زندگی هلیا بافته شده بدون این که خودش خبر داشته باشد!
   با مرگ مهتاج، هلیا می‌ماند و سنگینی باری از حقایق که بر دوشش مانده. با ورود او به تهران و آشنایی با خانواده‌ای که عمری دستش از داشتن آن‌ها کوتاه مانده، اتفاق‌های غیر قابل پیش‌بینیِ جدیدی برایش رخ می‌دهد.
   کتابی بر مبنای خانواده که حرف‌ها و داستان‌های زیادی را در پس ماجراهایش برای گفتن دارد. روایت زندگی آدم‌هایی را می‌توان در آن خواند که بر مسیر سیال زندگی قدم برداشته و گاه ناخواسته در این بین دچار لغزش می‌شوند. لغزش‌هایی که سال‌ها پنهان می‌ماند. اما ماه هیچ وقت پشت ابر نمی‌ماند!
   وجود هلیا برای خانواده فرهادی همان دستی می‌شود که ابرهای تیرگی و ابهام را از پشت ماهِ حقیقت کنار کشانده و همه چیز را برملا می‌کند.
   این کتاب شامل یازده فصل هست که نویسنده در آن به دور از اطناب داستان را از زبان شخصیت اصلی آن یعنی هلیا روایت کرده و به پیش می‌برد.
   همینطور باید اشاره کنیم ترکیب متن ترکیبی مونولوگ‌محور است که به صورت ادبی نوشته شده و وقتی در کنار دیالوگ‌هایی با بیان محاوره قرار می‌گیرد، ترکیب دلچسبی را برای خوانش فراهم می‌کند.
   هنر فضاسازی‌ و توصیفات هم با حس و حال رمان و حال و هوای شخصیت‌های آن سازگاری دارد و مخاطب با خواندن رمان آن را به خوبی احساس می‌کند.
   این کتاب را به آن دسته از دوستانی که به دنبال کتابی با محتوا و ژانر اجتماعی هستند، پیشنهاد می‌کنم.